موسیقی یا خُنیا یک
هنر است که رسانهٔ آن صدا و سکوت است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی
را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی
(articulation))، فورته، و ویژگیهای
صوتی رنگ صدا (timbre)
و بافت است.
واژهٔ موسیقی از
واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ
Mousika
و مشتق از کلمهٔ
Muse
میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان
است. معادل موسیقی در فارسی خُنیا است و به معنی نوای خوش است.
خنیا از ریشه
«خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده است:
«هو]به معنای نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژههای هومن (= نیک اندیش)، خسرو
(= خوب نام)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای
خوش« است.
موسیقی را هنر بیان
احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین
دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز
نامیده میشود.

در میان فقهای اسلام
کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو
و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی مینمودند. فارابی معتقد بود که
موسیقی نمیتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن
زیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این
حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است. از آنجا که دامنه
تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را
دربرمیگرفت، موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبهرو بوده است.
تئوری موسیقی
نظریهای دربارهٔ نگارش و ساختار و قواعد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته
ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهای ملودی و نیز
بررسی آنها از دیدگاه نگارش (نت نویسی)، ریتم، هارمونی (هماهنگی عرضی نتها)،
کنترپوان (هماهنگی طولی نتها) و … است. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و
دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی صداها و نتها دارد.
میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت از روشهای
ریاضی برای تحلیل موسیقی استفاده می شود.
گیتار نوعی ساز زهی
است که با پیک یا انگشت نواخته میشود و از این جهت که سیمهای آن در اثر ارتعاش
تولید صدا میکند به سازهای گروه کوردوفون (به انگلیسی:
Cordophones) یا زهصدا تعلق دارد.
این ساز علاوه بر داشتن قدمت تاریخی قابل توجه (چه از لحاظ ساختار آن و چه از لحاظ
تکنیکهای نوازندگی) توانستهاست همگام با تحولات موسیقی غرب پیشرفت چشمگیری داشته
باشد؛ که در نتيجه گونههای متفاوتی از آن بوجود آمده و هم اكنون جایگاه ویژهای در
موسیقی جهان دارد.
واژه
guitar
در زبان انگلیسی،
gitarre
در آلمانی و
guitare
در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه
guitarra
در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی
اندلسی مشتق شده است. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین
cithara
است که نسبت آن به واژه
κιθάρα kithara در
یونانی باستان میرسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از واژه پارسی
کهن سیهتار (سهتار) آمده است.
روايت هاي متفاوتي
درمورد تاريخچه گيتار وجود دارد؛ عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه
گرفته است و عده ای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek
Assyrian Cithara) که به
وسیله رومی ها به اسپانیا آورده شده گرفته شده است. گیتار نتیجه تحول لوت در اروپا
است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود = چوب) و بربط است. گفته میشود
زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا
رایج شد.
در زمان حکومت اسلام
در اروپا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به اندلس برده شد. در
آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا میگفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام
است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار میتواند موید این باشد که گیتار سازی
ایرانی است.
زریاب در ابتدا در
اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد. در آن زمان اسپانیاییها خود سبکی غنی بنام
فلامنکو داشتند که با سازهایی از جمله کاستانت، کاخون با همراهی پالماس، بایلا (رقص
فلامنکو) و کانته (آواز فلامنکو) نواخته میشد.
جد بزرگ تمام سازهایی
که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی است که تنها یک سیم ساده
به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد می شده
و این صدا به وسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت می شده است.
ازآنجاکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد می کرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک
سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاه تر به کمان بسته شده و از این طریق
چندین صدا تولید گردیده است. ازدیاد این سیم ها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت
منجر به اختراع چنگ کمانی (Harp
Arquee) گردید.
سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیم ها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیم هایی به
طول مساوی کار گذاشته شده بود. یونانی ها دو نوع لیر داشتند، یکی به نام لیرا و
دیگری به نام کیتارا؛ کیتارا به وسیله رومی ها تغییرشکل یافت؛ نام گیتار نیز از
همین کلمه گرفته شده است. بعدها رومی ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا،
پاندورا
Pandora
و فیدیکولا
Fidicula
را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت؛
درواقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید؛ این گیتارها به
دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرن های چهارده و
پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده
گیتار با اسم هایی از قبیل: گیتارا، گیترنه، گیترن (Giteren)(سازی سیمی مفتولی و
منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا
گفته می شد) و شیتارا معین شدند. در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده
کوردوفن، با اسم هایی از قبیل: ویهوئلا (Vihuela)
در اسپانیا و ویولا (Viola) در ایتالیا خوانده می
شدند، كه بعضی از این سازها با آرشه (de arco)، بعضی با مضراب (de
penola) و بعضی
دیکر هم با انگشت (de mano)
نواخته می شدند. بعدها از ویهوئلای انگشتی (Vihuela
de mano ) نوعی
گیتار به وجود مي آيد. درطی قرن های چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلاي
انگشتي تغییرات قابل توجه ای به وجود مي آيد، به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی
ایجاد مي شود و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار مي شوند. در قرن شانزده
این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا
کرد که پسوند انگشت (de mano)
در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شد. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگ تر و
شکلی مدورتر به خود گرفت.
|